امروز خیلی خسته کننده بود واسماز وقتی هوا سرد شده ونمیشه رفت بیرون جمعه ها خیلی کسل کنندست برام
امروز ساعت 12 بیدار شدم.آقاییم بیدارشده بود وچایی گذاشته بودتاچشامو باز کردم دیدم گلوم بدجور میسوزه .به آقاییم گفتم اونم سریع پاشد واسم یه لیوان شیر عسل گرم آورد قربونش برم.همونجا رو تخت خوردم خیلی چسبید.یکم باهم برنامه کارز م ا ه وار ه رو دیدیم.آقاییم عشق ماشینه.
بعدش چایی و گز وسوهان آورد و زدیم بر بدن.من تنبل نیستماااااااااا.امروز که مریض بودم آقایی گلمــــــــــ زحمتشوکشید.برنامه که تموم شد خونه رو جارو کشید و تی زد.منم آشپزخونه رو مرتب کردم.ساعت 2:30رفتیم بیرون نهار بگیریم.وای که عجب هوایی بود.محشــــــــــــــــــــــــــریه جور باحالی ابری بود.خلاصه 2پرس اکبرجوجه زدیم تو رگ.بعدش یه ساعتی توخیابونا چرخیدیمو عشقولی در کردیم.اومدیم خونه عشقم واسم سوپ گذاشت.همش ازم میپرسید چجوری باید درست کنم.یعنی 10بار دستورپختشو پرسیدااااااااااااااا.تا شام حاضر شه یکم منچ بازی کردیمو عشقم یکمی گیتار زد و منم وبلاگ گردی کردم.سوپش فوق العاده خوشمزه شده بود.دستت درد نکنه عزیـــــــــــــــزممنم واسه نهار فردا ماکارونی گذاشتم.میگم این برنامه د کتر ک پ ی چه مسخره شده جدیدا.قبلا بهتر بود.خلاصه الانم آقایی داره تی وی میبینه منم در خدمت وبلاگمم.